Friday, December 18, 2020

بسم الله الرحمن الرحیم

 پانزده سال از عمر وبلاگ گذشت و عمری هم بر ما ...خیلی چیزا تغییر کرده و خیلی چیزا هم همونه که همونه فقط یکم رنگ و لعابشون تغییر کرده. یکی از مهمترین تعییرات زندگیم متاهل شدنم بوده که خدا رو بابت این هدیه عزیزی که بهم داده خیلی سپاسگزارم. مطمینا زندگیم رو دگرگون کرده ولی نه همش رو!  چون بعضی چیزا و عادت ها به راحتی نمی دگرگونند))) مگه میشه بازی جنرالز  رو فراموشش کرد. هنوزم گاهی بازی های استراتژیکی میزنیم و به لطف دوستان قدیمی هنوز یاد دوران نوجوانی و جوانی زنده ست. مونده دوران کودکی که اونم باید بیاد تو مسیرش )))ا 

میدونم روزگار سختیه ... ههمون یجورایی با یه سری مشکلات توی زندگی خودمون و زندگی دیگران ( که شاید در ظاهر ربطی هم بهمون نداره) دست و پنجه نرم میکنیم. چقد خوب میشد اگه میتونستیم یکم  خودخواهی های خودمون رو کنار بزاریم و در کنار هم باشیم، نه رو سر هم. فرقی نمیکنه اعضای یه خانواده باشیم یا همسایه یا فامیل یا دوست یا همشهری یا هم میهن یا ... ا
یکم کمتر سود کنیم، یکم کمتر خودخواه باشیم،... یکم کمتر، چیزیمون نمیشه، چیزیشون نمیشه.ا  

Friday, November 13, 2015

گفتم نگریستی نباید نگریست


یک چشم من اندر غم دلدار گریست
چشم دگرم حسود بود و نگریست

چون روز وصال آمد او را بستم
گفتم نگریستی نباید نگریست


پدر و خوشه ی گندم بهشت......صحنه ی بعد...
حضور وسوسه شیطان و کار زشت......صحنه ی بعد...
زمین من و تو تاوان آن گناه نخست.......
رقم چگونه میخورد این سرنوشت......صحنه ی بعد

شاید از قیصر امین پور باشه

http://vahidfar19.blogspot.com/2008_09_01_archive.html

Friday, April 20, 2012

آدرس جديد وبلاگم : www.sotvan3.blogfa.com

شايد يه روزي بازم بيام بلاگر ....شايد!ا

Tuesday, August 02, 2011

خيلي وقته ننوشتم خيلي وقته كه خيلي وقته اما انگار همين ديروز بود

امروز به سلامتي اين كه دايي يه ني ني خوشگل شدم اين سكوت رو شكستم.. آي كه چه حالي داره

از يه طرف هم كه ماه مبارك رمضون شروع شده و كبك ما مي خواد خروس بخونه!ا

Wednesday, November 03, 2010

بيسيمچي پچ كرد كه دوتا خودروي مشكوك رويت شدن....اعزام شين به محل....! يكي گفتش كه احتمالا پژاكه و همونايي هستن كه تو سنندج تيراندازس كردن و چند نفري رو كشتن!.. يه لحظه فضاي سنگيني حاكم شد .. وحيد فشنگ مشكي رو دربيارو اسلحه رو آماده تيراندازي . درگيري.ا
افسر گشت گفتش كه به احتمال قوي دارن بار قاچاق مي برن...منم كه از خدام بود كه بار باشه!ا
بوي باروت پيچيده بود تو خيابون... منم ديگه حس تكاوري و آرتستيم با هم مخلوط شده بود....يا ميميريم يا ميكشيم!..ا
يكي از خودروهاي مظنونين ميخ هاي سه گوش پرت كرده بود و چندتا از ماشينامون پنچر شده بودن. آگاهي، اطلاعات، يگان امداد و پشتيباني و كلانتري با هم اومده بودن... بهد از كلي فرار و گريز بالاخره بيسيم زدن كه هر در خودرو متتوقف شدن. سرنشيناي پاترول در رفته بودن ولي مال زانتيا دسگير شدن ... افسر گشت ما بازرسي كردو سوار پشت پيكاب كردن. يكشون لبخند به لب داشت و يه شايد يه جورايي با تمسخر به دستگيريش فكر مي كرد. شنيدم طرف ظرف 24ساعت آزاد شد چون جرمي به گردن نگرفت...... تعقيبم كردين، منم ترسيدم و در رفتم!ا
.
.
.
محموله پاترول چي بود؟؟؟!!!!........ كلي مشروبات الكلي! يكي از تيرا يه رديف از قوطي ها رو سوراخ كرده بود و بوي گندش همه جاي ماشين رو گرفته بود. ماشينا رو يدك كشيدن و رفتيم برا تخليه بار!!!.. مونده بوديم كه اينهمه بار رو چجوري تو پاترول جاسازي كرده بودش ....سرتاپا نجس شديم.ا
اونور تر ديدم يكي از سربازاي محل مي خواد كش بره.....يه قوطي سوراخ هم گير اورده بودو مثل نديد بديدا مكش ميزد

ديروز با دوستان رفتيم بيرون....آي كه چه چسبيد!.....ياسر شيرني مياره دم در ميده و ميره!...سيد و هادي هم كه مثل قديما (زموناي شاه) بازم اومدن دنبالم و رفتيم صفا سيتي!.... جاي سيد مهدي و رشيد و هادي2و داش ياسر خالي!!!!! تا باشه ازين شاماا
بعدش هي بگين رفاقت مرده! كجا مرده!!!!...داداش من اينجا تبريزه!!ا
حالا فردا كي حوصله داره كه برگرده بيجار!.. بازم گشت و پست!... بعضي روزا 16 ساعت مشغول خدمت برا اسلام و مسلمينيم!!!ا
به سربازه ميگن آماده شو بريم برا طرح مدارس.... ميگه:" كي؟...من!!؟.... من كه بيشتر از همه شماره ميدم!"ا
.
.
آخه مارو چه به ماشين شستن و ظرف شستن! مارو چه به نظافت اتاق!..مارو چه به پست دادن جلو ايستگاه پليس...مارو چه به پست دادن جلو كلانتري!... مارو چه به پذيرايي از مقامات...ماروچه به ماروچه!ا
همون بهتر كه دژبان يا آشپز ميموندم
.
.
بدبختي اينه كه اينجا به افسرا ارزش نميدن! ببينين چقدر بدبخت شديم كه سروان تمام مملكت بايد بره جلو مدرسه دخترونه برا طرح مدارس كشيك وايسته.... 10دقيقه زودتر ميره و10 دقيقه هم ديرتر از دانش آموزا برميكرده به كلانتري!..ا
حالا تو اين سرما كي پست وايميسته؟!........آخه تا كي بايد مرد شيم!ا

Monday, August 23, 2010

اولش خواستم بنويسم " سلام بر ما در روزي كه سرباز شديم.. سلام بر ما در روزي كه سردوشي گرفتيم..."ا
ولي بعدش منصرف شدم...واسه همينم ديگه ننوشتمش!!ا

آخه ما كجا و كردستان كجا!؟

زد حال خورديم... اونم از نوع سرقفليش!

بقول بچه ها..." مگه اونجا &&& ندارن كه حالا ما بايد بريم اونجا خدمت كنيم!"

بعد 8 روز يعني 9ام شهريور بايد خودمونو به يگان جديد معرفي كنيم

حالا موندم كه اين 8 روز مرخصي رو چطوري بگذرونم؟... نه مراسم صبحگاهي ،نه مراسم شام گاهي، نه رژه يي، نه به صف شدني، نه دستوري و......

تازه داشتيم عادت مي كرديما!اا

-----------------------------------------------

از فرصت هات استفاده كن، شايد ديگه فرصتي نشه.

Thursday, August 12, 2010

عجب رويي دارم من!ا
الهي اين منم بنده نابنده ات.باز آمده ام تا از خود به تو پناه آرم. درياب مرا اي رب من، اي آنكه جز تو ندارم ...ا

------------------------------

فرا رسيدن ما ه زولبيا و باميه، بي خوابي شبانه ، گرسنگي روزانه، روز شماري ماهانه ، پرخوري سحرانه، افطاري شاهانه و توقع آمرزش سالانه مبارك باشه.....

سلام...سلامي به گرمي سلام يك سرباز و به سبزي رنگ لباس نيروي انتظامي!ا
نمي خواستم بنويسم ولي امروز ديگه مينويسم!...گوش شيطون كر و چش حسود كور
گذشت!.......امروز روز اول ماه مبارك رمضونه، .... چه خاطراتي كه از اين ماه ندارم!!!!ا
دست خودم نيست دوسش دارم چه ماهي بهتر از اين ماه!ا
-------------------------------

دعاي روز اول ما مبارك رمضان

أَللّهُمَّ اجْعَلْ صِيامي فيهِ صِيامَ الصّآئِمينَ، وَ قِيامي فيهِ قِيامَ الْقآئِمينَ؛ وَ نََبِّهْني فيهِ عَنْ نَوْمَةِ الغافِلينَ، وَ هَبْ لي جُرْمي فيهِ يا إِلهَ الْعالَمينَ، وَاعْفُ عَنّي يا عافِياً عَنِ الْمُجْرِمينَ.

خداوندا روزه‌ام‌ را در اين‌ روز مانند روزه‌ روزه‌داران‌ و شب‌‌زنده‌داري‌ام‌ را مانند شب‌زنده‌‌داري‌ شب‌‌زنده‌داران‌ قرار ده؛ و مرا در اين‌ روز از خواب‌ بي‌خبران‌ بيدار كن‌ و گناهم‌ در اين‌ روز بخشاي‌، اي‌ معبود جهانيان‌ و از من‌ درگذر، اي‌ درگذرنده‌ گنهكاران.

----------------------
تا امروز 51 روز از خدمت سربازيمون سپري شده و ايشالله بعد 10 روز دوره آموزشي تموم ميشه و سردوشي مي گيريم
بعدش نوبت ميرسه به تقسيمات كه خدا به خيرش كنه!ا
زمين سبز،آسمان سبز،تشك سبز، پرسنل سبز...، كمد سبز، ......مااااا سبزو آش هم سبز
الان حوصله قافيه بندي و رديف ندارم...همينه كه هست!آ